قد كشيدن پسركمان هم داستان دارد
دقيق دقيقش را نمي دانم. يكي از همين روزهاي هفته قبل بود. صبح زود كه داشتيم مهياي رفتن به مهد كودك مي شديم و رخت و لباس تميز و اتو كشيده بر تن پسرك مي كرديم كه متوجه شدم شلوارك به پاي دردانه مان كوتاه است. به گمان اينكه، اين كوتاهي تقصير مادربزرگ مهربان است و موقع اندازه كردن قد شلوار اتفاق گفته، غرغري كرديم و مادربزرگ را به خاطر سهل انگاريش در دلمان و يواشكي مقصر دانستيم.
بعلي، اين گذشت و فردايش مجددا مهياي رفتن به نمايشگاه مي شديم كه ديديم اي دل غافل اين يكي بلوز و شلوار كه خريد هفته گذشته ست و هنوز تايش هم باز نشده به تن پسرك كوچك آمده و انگار كه البسه پسر همسايه را پوشانيده ايم. خلاصه كاشف به عمل آمد كه مادربزرگ بيچاره تقصيركار نبوده .
بعله خوابيديم و بلند شديم و پسركمان به يكباره چند سانتي قد كشيده بود آن هم يك شبه. كه البته زندايي محترم گفتند كه حدوده دو سالگي رشد يك دفعه اي كاملا طبيعي ست و صد البته با تب و بي قراري همراه است كه بووود.
ما مانديم و حدوده 300 هزار تومان لباس پاييزه و زمستانه تازه خريداري شده و كوچك شده.